………………………همان پرنده که بسیار میتواند زیست!

به نام آن که در این “کار” می تواند زیست

به شهر هفتم عطار  می تواند  زیست

به نام قصه ی ما _آن که خواجه می فرمود

همیشه بر سر بازار  می تواند  زیست_

مجال بین دو بوسه است زندگانی و   عشق

در این دقایق فرار  میتواند زیست

***

خدا  همان  که سر چوب پاره  سرخ کند!

خدا فقط به سر دار می تواند زیست

کدام سینه عیار پاکباز مگر

در این جماعت طرار  می تواند زیست؟

به بال بال خروسان خانگی تن داد

همان که تا سر دیوار می تواند زیست!

و یا که پر به پر آفتاب داده  دو  روز

جهان گرفته به منقار می تواند زیست!!

ویا شبیه همان ” گندزاد گول گدا”

همان پرنده  که بسیار  می تواند زیست !!!

عقاب قله یوشان_امیرحسین الهیاری_ نشر روشن مهر_ چاپ اول ۱۳۸۴_ چاپ دوم ۱۳۹۱

زاده مهر!!!

“زاده مهر” نام اثر نه چندان تازه ای از کوروش یغمایی است که به تازگی _با اعمال تغییراتی!_ در فضای مجازی عرضه شده. نکته مثبتش گیتاری است که کوروش یغمایی با آن لهجه ی ترکیبی مخصوص به خودش نواخته و همین! مابقی یک شامورتی بازی است… نه! بدتر است! چون ادعایی گران را به دوش آهنگ بیچاره انداخته اند!!!
خط ملودی مضحکی که به آهنگ های کودکستان ها شبیه است، آکورد های نخ نمایی که با استرینگ کیبوردی احتمالا متعلق به چهل سالگی خواننده گرفته شده اند، ترکیب بی تناسب “نرمه نای” با تحریر ساتگین یغمایی در آغاز کار که هیچ به آن نیفزوده و صدای عناصر سازنده ریتم که گویا با چکش و قابلمه اجرا شده اند، میکس کار هم که روی میکسر به دیوار!
آقای یغمایی! این که شما ممنوع الکار هستید به این معنی نیست که درهای استودیو های مملکت را به روی شما بسته اند! و یا نوازندگان مایل نیستند برای شما بزنند! و خیلی چیز های دیگر! فقط درد و دغدغه تان این است که کار را به هر زور و زحمتی هست رایگان تمام کنید که میکنید!!! چه کسی این حق را به شما میدهد که یک کار بنجل و دست دوم را در بوق و کرنا کنید و پشت نام ایران، مشیری و البته نام خودتان پنهانش فرمایید و به عنوان یک کار ملی !!! به خورد ملت دهید و تازه فرا خوان هم بدهید برای اجراهای مختلف خوانندگان دیگر از این کار…؟
بیشتر از پیش نگران حالتان هستم!
همین!

کارستان…

با سپاس از محبت تمام دوستانی که سر میزنند و پیا م میگذارند  و بنده را شرمنده تر از همیشه میکنند  باید بگویم  این روزها مشغول جمع آوری مجموعه غزل هایم هستم. حدود ۳۰۰ غزل را که کارنامه ده ساله غزل من است از  “عقاب قله یوشان” تا امروز  گزینش کرده ام.   نامه ای که حسین منزوی زمانی برایم نوشته بود را هم شاید بگذارم به جای مقدمه ی کتاب…

نامه هنوز سرشار از نگاه سنگین توست… که این گونه آغاز کرده ای:

“امیرحسین عزیزم! از شعر گفتن سخت تر از شعر گفتن است….”