“زاده مهر” نام اثر نه چندان تازه ای از کوروش یغمایی است که به تازگی _با اعمال تغییراتی!_ در فضای مجازی عرضه شده. نکته مثبتش گیتاری است که کوروش یغمایی با آن لهجه ی ترکیبی مخصوص به خودش نواخته و همین! مابقی یک شامورتی بازی …
با سپاس از محبت تمام دوستانی که سر میزنند و پیا م میگذارند و بنده را شرمنده تر از همیشه میکنند باید بگویم این روزها مشغول جمع آوری مجموعه غزل هایم هستم. حدود 300 غزل را که کارنامه ده ساله غزل من است از “عقاب …
ای جنبشت به قاعده ای چرخشت به گاه! ای از بهار باغ تنت ما فقط نگاه…! دیگر بپوش پنجره را پرده دار عشق ما را شبی خوش آمده بدرود ای پگاه یک لحظه سر به سینه ی پیراهنت ببر بگذار تا منیژه به بیژن کند …
به یادت نوشتند تاریخ غم را به نامت گشودند خوان کرم را به جز دست مولاییت کس نشاید که برهم زند سفره های ستم را قلمبارگان زر و زور و تزویر که حرمت شکستند نون و قلم را شکمبارگانی که پر کرده بودند ز مردارها …
میخواهم از “عبدالله موحد” _اسطوره ی کشتی ایران بنویسم که دوبار سیاست گزاران ورزش آمریکا به صورت رسمی دعوتش میکنند که برود بشود سرمربی تیم ملی کشتی آمریکا ، برود بشود برنامه ریز و آموزگار تیم های پایه ی کشتی شان و نمیرود…. وقتی میپرسند …
شعری از “عبدالوهاب البیاتی” با ترجمه ی امیرحسین الهیاری “یافا! نعود الیک مع الحصاد و مع السنونو و الربیع و مع الرفاق العائدین من المنان و السجون و مع الضحی و القبرات و مع الامهات…” آه سرزمین “یافا”! در گاهِ فصل درو همراهِ پرستو و …
چند کلمه _ غیر پیچیده_! در باب “غزل پست مدرن” بازار “بحث” پیرامون “غزل پست مدرن” بازار گرمی است که البته گرمای خود را بیش از هر چیز و پیش از هر چیز مدیون این دوست گرامی بنده مهدی موسوی است _ چنان که ماهیتش …
بچه های ابهر بخوانند : “فرهاد ” بود و ما سر ” هادی” نداشتیم! ارشاد بود و ما غم شادی نداشتیم!!! وقتی که ” صادق نظری ” کار مینوشت کاری به کار اکبر رادی نداشتیم! تهران به روی صحنه ی خود هر کسی که داشت …