خداحافظ …
“به کی سلام کنم ؟” این عبارت مرا یاد شما می اندازد بانو سیمین دانشور!!! پس بگذارید به خودتان سلام کنم. سلام بانو سیمین دانشور، بانوی سیاهپوش، ولی من این بار سلام نکردم، تردید دارم ، تجربه های تلخ مادر تردید هستند، و تردید نمیگذارد …
خدایا….!
بزن زخمه بر گوشه ی گوشه گیران خدایا! بریزان بساط بلندان و زیران خدایا! منم! آخرین ناتنی بنده ی ناسپاست مرا با همین انزوایم بمیران خدایا! منی را که عمری اسیرم اسیرِ رهایی بکوبان به سمضربه ی این امیران خدایا! همه رحمتت قسمت روبهانِ قبیحت! …
عقاب قله یوشان…
عقاب قله یوشان به چاپ دوم رسید… …
روزگار سپری شدهء مردم سالخورده!!!
…و این دل هیچگاه از جذبه جادویی تو تهی مباد!!!! یک چشم به” زیور” داری و یک چشم به” مارال “، دل به” گل محمد” میدهی و پشت میکنی به خنجر” بابقلی بندار”…. بعد در را میکوبند!!! منتظر “سامون” هستی…”سامونِ بدخشِ کلخچان” اما در را …