یک غزل تازه
نه خسته ام ز خراسان آفتاب فروش نه دل گرفته ام از قمصر گلاب فروش نه نان سفره ی تبریز را نمک گیرم نه هیچ تشنه ی مازندران آب فروش که سر سپرده ی انگور “شاهرود” شدم به حکم چشم تو ای دختر شراب فروش …
نه خسته ام ز خراسان آفتاب فروش نه دل گرفته ام از قمصر گلاب فروش نه نان سفره ی تبریز را نمک گیرم نه هیچ تشنه ی مازندران آب فروش که سر سپرده ی انگور “شاهرود” شدم به حکم چشم تو ای دختر شراب فروش …