روزهای آینده….
صدای ادبیات ، آرام و ملایم و مداوم است. جریان دارد و چشمه است ، جویبار است ، می آید که بسازد ، عمارت کند ، سیل نیست که به کندن بنیانی کمر بسته باشد. این نوع از ادبیات است که هست! که ماندگار است… …
حیدربابای فارسی ، کتاب تازۀ من
بزودی ” ترجمۀ حیدربابای شهریار به شعر فارسی” این اثر، کامل ترین ترجمه از جاودانه حیدربابای استاد شهریار است. در مقدمه ی این کار به تشریح ویژگی های منحصر به فرد حیدربابا پرداخته شده و راز جاودانگی این شعر در ریشه های فولکلور آذربایجان …
زاده مهر!!!
“زاده مهر” نام اثر نه چندان تازه ای از کوروش یغمایی است که به تازگی _با اعمال تغییراتی!_ در فضای مجازی عرضه شده. نکته مثبتش گیتاری است که کوروش یغمایی با آن لهجه ی ترکیبی مخصوص به خودش نواخته و همین! مابقی یک شامورتی بازی …
و اما این روزها…
نمی دانم این روز ها چه دردی هست در ذهن که مدام با خود تکرار می کند این دو بیت اخوان ثالث را : حزب “ایران نوین” و “حزب مردم” نامِشان! پس نیازی هم به سوم حزب و چارم نیست، هست؟! حزب مردم نیست …
خدایا….!
بزن زخمه بر گوشه ی گوشه گیران خدایا! بریزان بساط بلندان و زیران خدایا! منم! آخرین ناتنی بنده ی ناسپاست مرا با همین انزوایم بمیران خدایا! منی را که عمری اسیرم اسیرِ رهایی بکوبان به سمضربه ی این امیران خدایا! همه رحمتت قسمت روبهانِ قبیحت! …
این بار هم…
این بار هم ستاره پرستیدند جای خدا مناره پرستیدند وقتی که حرف تازه ، غریب افتاد تشبیه و استعاره پرستیدند موسی بیا که گاو پرستانت گوساله را دوباره پرستیدند تنها به یک نگاه … رها کردند تنها به یک اشاره…پرستیدند هستند اندکی که تو را …
آشیان…
هنوز مانده به وادی هفتخوان برسی هنوز مانده به پایان داستان برسی هلا! برادر هر جایی ام ! نسیم سحر!_ _که مانده تا که چنان شاعرت به جان برسی_ _سلام من به عقابان بی قفس برسان اگر به شهر بعید پرندگان برسی درود! ای نِیِ …
سیمین بانو…
عکس را هشت سال پیش، گرفته اند… سیمین بهبهانی در ابتدای این کتاب برایم نوشت: “برای امیرحسین الهیاری که شعرش بسیار پر محتوا و زیباست و غزل نو را آبرو میبخشد!!!” خوشحالم کرد…! همین! و یادم داد که به کوچکتر ها و کمترین ها هم …
به درخت…
دلم میخواد تو دفترم جای جریمه تا ابد چارقد گلدار بکشم آهای معلمای بد!! انگاری خورشید خلیج یه جا زمینگیر شده بود آهو دیگه نفس نداشت وقتی رسید دیر شده بود مست چشاشو هم گذاشت تو اون دقیقه های سخت غریبه ها تبر …