با سلام
با تشکر از آخرین مطلب ارسالی شما برای وبلاگ خانه فرهنگ ابهر ( با آبراهام در شهر کتاب )
آمار کلی از آخرین نوشته شما در وبلاگ خانه فرهنگ :
بازدید کل : 251
بازدید شهرستان :54%
بازدید خارج از شهرستان : 40%
ناشناس : 6%
———————————————–
بازدید مستقیم از وبلاگ : 75%
خروجی گوگل : 20%
لینک : 0%
ناشناس : 5%
———————————————–
تعداد اس ام اس های ارسالی برای مخاطبین : 0مورد
پیام در وبلاگ یا وبسایتهای دیگر برای مخاطبین : 58
نظرات :16
عمومی : 12
خصوصی : 2
تکراری : 2
به اشتراک گذاری : 1 ( وب سایت امیرحسین الهیاری )
جوابیه : صفر
آفرین دکتر. آفرین به مسعود. دورادور همه ی احساسات و یادماند های گذشته رو ، به کنار پنجره های قشنگ و برف خیز ؛ به شنیدن چند جرعه از صدای خوب و شعر توانات با موسیقی توفنده ی مسعود عزیز ، به بارش مهمان کردم. بمانید. همین.
لیلاروحانی
آقای دکتر
مانند آثار دیگر شما بسیار عالی بود
ازبیان احساسات لطیفتون سپاسگزارم
موفق باشید.
دلم برای بچگی هایم تنگ شد
کاش این حوالی هم برف می بارید و من
شادی هایم کودکانه می شد و
از حیاط بچگی گوله برفی می زدم به
شیشه ی پنجره ی بخار گرفته
که نمی دیدم ولی خیال می کردم
کسی پشت پنجره نشسته و من را تماشا می کند….
بابایی
سلام
آقای الهیاری بسیار زیبا بود امیدوارم بسیار برف ببارد.
پوریا بیگی
سلام زیبا بود نفست گرم
خانه فرهنگ
با سلام
با تشکر از آخرین مطلب ارسالی شما برای وبلاگ خانه فرهنگ ابهر ( با آبراهام در شهر کتاب )
آمار کلی از آخرین نوشته شما در وبلاگ خانه فرهنگ :
بازدید کل : 251
بازدید شهرستان :54%
بازدید خارج از شهرستان : 40%
ناشناس : 6%
———————————————–
بازدید مستقیم از وبلاگ : 75%
خروجی گوگل : 20%
لینک : 0%
ناشناس : 5%
———————————————–
تعداد اس ام اس های ارسالی برای مخاطبین : 0مورد
پیام در وبلاگ یا وبسایتهای دیگر برای مخاطبین : 58
نظرات :16
عمومی : 12
خصوصی : 2
تکراری : 2
به اشتراک گذاری : 1 ( وب سایت امیرحسین الهیاری )
جوابیه : صفر
افشین امام
آفرین دکتر. آفرین به مسعود. دورادور همه ی احساسات و یادماند های گذشته رو ، به کنار پنجره های قشنگ و برف خیز ؛ به شنیدن چند جرعه از صدای خوب و شعر توانات با موسیقی توفنده ی مسعود عزیز ، به بارش مهمان کردم. بمانید. همین.
لیلاروحانی
آقای دکتر
مانند آثار دیگر شما بسیار عالی بود
ازبیان احساسات لطیفتون سپاسگزارم
موفق باشید.
فاطمه میرزائی
دلم برای بچگی هایم تنگ شد
کاش این حوالی هم برف می بارید و من
شادی هایم کودکانه می شد و
از حیاط بچگی گوله برفی می زدم به
شیشه ی پنجره ی بخار گرفته
که نمی دیدم ولی خیال می کردم
کسی پشت پنجره نشسته و من را تماشا می کند….
فاطیما مهرابی
از لطفتون سپاس