……… از مقدمه ی سلام بر حیدربابا

اگرچه ظهورِ نیما و آیندگانِ پس از او، نوعی از دیگر گونه نگریستن به جهان و زبانِ جهان را معجزه وار در عروق ادبیات تزریق کرد اما ادبیات ما هرگز به آن مایه از اومانیسم که پایۀ رمانتیسم در ادبیات است نائل نگردید و اگر “شیلر” و “گوته” را نمونه های رمانتیسم بدانیم، ادبیاتِ ما با آن چه رمانتیسم و حقیقت رمانتیسم در ادبیات است فاصلۀ بسیاری دارد. مانند بسیاری چیزهای دیگر که در جهان تعریفِ دیگری دارند و در جامعۀ ما تعریف دیگری، آسان گیرانه ترین حالت این است که بگوییم ما ادبیاتِ رمانتیک بومی خودمان را داریم.
عمده شاعرانِ جریان ساز آن دوره که متعلق به جریانات روشن فکر بودند چندان خود را در فضای مخیّل رمانتیسم رها نکردند اگر چه در عین ناباوری بهترین نمونه های شعر ایشان در همین ژانر سروده شد . _عاشقانه های شاملو_
حیدربابا