از پری خوانی……….

با این همه رعنایی ، بر بام چو باز آیی
چشم از تو چه بردارم ، ای ماهِ تماشایی
از سدره یکی بلبل ، آواز دهد فَادخُل !
منزلگه ابرار است ، این جنّتِ مأوایی
در خاطره رخشیده است ، از مِهر تو خورشیدی
در آینه گسترده است ، از لطفِ تو دریایی
همواره نکو رویان ، انگشت نما گردند
باری است گران آری ، بر دوش تو زیبایی
ای حادثۀ لولاک ، در خلقتِ این افلاک
جز نام عزیزت نیست ، در خلوت طوبایی
خوش باد که همچون ذکر ، همواره به لب داریم
آن نام تبارک را ، در عینِ تعالایی
از رحمتِ دلبندش ، وَاز لطف خداوندش
این بنده نخواهد ماند ، در غربت و تنهایی

پری خوانی , امیرحسین الهیاری , نشر قطره

………از پری خوانی

” به آیدین آغداشلو ”
من خوانده ام کاف در کاف ، ” یاقوت مستعصمی ” را
در گوش هفتاد سهراب ، این مویۀ رستمی را
کافِ غریبی که بی شک حکام خون ریزِ تاریخ
در خواب حتی ندیدند حکمی بدین محکمی را
بنویس از آن کاف کافی ، تقریرِ صد بِشرِ حافی
تا بگذرانم به صافی در سایه سارش دمی را
بنویس و بنمای بر من ، چون نقطه در نون نشستن
در بستگی ها گسستن در ایستایی خمی را
تا نی سواران مغموم با شب سیا مشق هاشان
دفتر به دفتر بتازند میدان این درهمی را
این روزگارِ مه آلود ، طرحی پریشان تر از دود
در آتشِ کینِ نمرود کمتر بجو خُرّمی را
ای مطرب باستانی ، بسم ا… اَر می توانی
قدری حزین تر بخوانی این گوشۀ دیلمی را
آهوی دشتِ بخاراست بگشای در را که از ماست
تعلیقِ چشمانِ شوخش میراث دارد غمی را
ترسد که آن خوکبانان در پای خوکش بریزند
در پای خوک اَر نریزد این گنجِ المعجمی را
□□□
ای عشق ای کشف ممنوع تقدیر حوای مخلوع
بر هیچ شادی ندادم نقدِ چو تو ماتمی را
آن عشق فتح المبین است گر راز آن کاف این است
بایسته بادا سجودی ابلیس را آدمی را
پری خوانی _ قطرهindex