بهار دوباره روی نمود…

بی یار ، من، یگانه گلِ بی بهار، من
نا چار، من، به عشقِ بزرگت دچار، من
من با تو خوش به حالم و تقویم با بهار
وقتی تو نیستی چه کنم با بهار من؟
تحویلِ سالِ نو نده این زخمِ کهنه رو
من کهنه کارِ بازیِ عشقم بذار من_
_خوشبختِ خاطراتِ تو باشم که مثل باد
با بوی سبزه ی تو گرفتم قرار من
ما پیرِ هم شدیم و گذشتیم و با همیم
انگار سینما تویی و لاله زار ، من

سال نو پر از روزهای روشن برای همه باد

بهار را دوست دارم بخاطر همه‌ی زیبایی‌های بی‌منتش