تن ابری تو…

تن تو ابری شده این دفه باز مثل تنم

رعد و برقی میشه وقتی به تنت دس میزنم!

قسمتِ  مردِ  تو کِرمش دیگه ابریشمی نیست

نمیخوام پیله ی بدبختیمو دورت  بِتَنَم

مثل پروانه که تاوانشو پس داده به مرگ

حالا این مورچه ها دارن به کجا میبرنم؟!

دردِ اسمت میپیچه توی دلم، منتظرِ_

_زایش یک غزل و لذت ماذر شدنم

حالا عیسای سه تارِت داره زنده م میکنه

یه نفس  زخمه بزن  من پرِ زخمِ بدنم

تق تق تق …کیه؟  بارون!… داره بارون میگیره

تنِ تشنه درو  واکن   درو واکن که منم!

ترانه به علیرضا کلاتی تقدیم است

تاریخ سرایش ترانه:۱۳۸۰

 

7 دیدگاه دربارهٔ «تن ابری تو…»

  1. سلام نمی دونم چرا ب خاطر دوستی شما و علی و حس خوبی که بهتون دارم و صداقتی که اینجا پره می خوام به شما بگم….
    شاید بعد همه ی پنجره های بسته
    ی پنجره ب روی من وا بشه….
    به علی بگین مانگ گفت:
    دوباره دوری و گریه
    دوباره شب و بیداری
    دوباره عاشقت می شم
    دوباره تلخ و تکراری
    همه ی لحظه ها تو … تو
    خیال آغوش خالی
    مسکن داره این دردا؟
    حضورت قرص هلالی
    نگاهم نگه چشمات
    نداشت قدر نبودت رو
    تو رفتی من و آغوشت
    بگیر آغوش سردت رو
    دلم تنگ شب روشن
    صدای عشق تو چشمات
    دلم تنگ نفس هاته
    که باد بی رنگه بی حرفات
    شده دسبند دست من
    یه مروآویز مشکی رنگ
    خیال چشم بی برقم
    یه رعده بلکه آبی رنگ
    دوباره دوری و گریه
    دوباره شب و بیداری
    دوباره عاشقت می شم
    دوباره تلخ و تکراری
    همه ی لحظه ها تو … تو
    خیال آغوش خالی
    مسکن داره این دردا؟
    حضورت قرص هلالی
    یه چیزی تو نگاه تو
    منو سمت تو می خونه
    شاید دست چشات باشه
    کلید امن این خونه
    دوباره دوری و گریه
    دوباره شب و بیداری
    دوباره عاشقت می شم
    دوباره تلخ و تکراری
    دوراهی تا کجا با من
    کجا فکر قفس گیره
    کجا شکا یقین می شه
    کجا روز نور می گیره
    تو این حس بلاتکلیف
    میون این دروغ گوها
    یکی … کی؟ راست می بافه؟
    تن سردم… خیال بودن اوها
    یه چیزی تو نگاه تو
    منو سمت تو می خونه
    شاید دست چشات باشه
    کلید امن این خونه
    شاید تختت پر از خالی
    شاید عشقت خیالی شه
    آره بی من فقط با تو
    که یک پایان عالی شه
    بهش بگین اون که پیش چشم یک جهان
    به رسالت تو تن میده منم
    منم و هنوز سر درد و یک عالم ترانه به هوای چشمهایت
    بگین
    ممنون

  2. می دونین که علی ضیا منظورمه دیگه؟
    بعد کلی هجوم غریبه ها و گریه هام اینجا رو صمیمی ترین جا حس کردم….
    هم واسه خودم
    هم واسه تو ی تمام ترانه ها و نوشته هام
    جایی که نقاب معنی نداره

  3. سلام همشهری.
    بهترین غزلی بود که از شما خوندم البته از نگاه من لذتی که از این غزل بردم رو حتی نمی تونم توصیف کنم خییییییییییییییییلی قشنگ بود . مرسی که به من این لذت هدیه دادین هر لحظه منتظر غزلهای زیباتون هستم.

  4. سلام حضرت استاد
    باور می کنید ما هنوز هم خوشحالیم؟
    در مورد ترانه هم که نظزمان را خودتان می دانید
    چه بگوییم که ندانید
    زیباست و ما جز زیبایی چیزی ندیدیم
    پایدار باشید
    یا حق

  5. با سلام

    آقای الهیاری این ترانه جزو زیباترین ترانه هایست که تاکنون شنیده ام موفق باشید و موید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.