چهارده سال از آخرین باری که کتاب ادبیات فارسی دبیرستان را باز کردم و به قصد رد کردنِ کنکور ، خواندم میگذرد. کتابی که هم سهیل محمودی و ساعد باقری و حسن حسینی و قیصر و… فراوان داشت ! و هم قزوه و … ! مابقی هم آن موقع هنوز آن قدر سن و سال نداشتند که نام و حضورشان را به حافظۀ _ و نه به خاطرۀ !_ ملّت تحمیل کنند. و دریغ از نامِ کسانی که در آن کتاب باید می بود و البته نبود… نام هایی که بودند و هستند و بودنشان قائم به اصالت و ذات خودشان است… نام هایی که برای بودن ، نیازی ندارند دامن این و آن را بگیرند و یا پاچۀ خودشان را …