داخلی صفحه ادبیات آرشیو گفت و گوی کوتاه
۰
توصیه مطلب
اوجی: غزلها و رباعیهای الهیاری را آخر هفته بخوانید
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۹
منصور اوجی گفت: برای تعطیلات آخر هفته دو کتاب «آن حرف دیگر» و «پریخوانی» را سروده امیرحسین الهیاری پیشنهاد میکنم که یکی مجموعه رباعی و دیگری دفتر غزل این شاعر جوان و حسین منزوی زنده است.
منصور اوجی
منصور اوجی
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) منصور اوجی گفت: امیرحسین الهیاری شاعر جوانی است که در تهران زندگی میکند. او در سال ۸۹ مجموعه رباعیهای خود را شامل ۷۲ رباعی با عنوان «آن حرف دیگر» و مقدمه ای از بهاءالدین خرمشاهی منتشر کرد.
وی افزود: امسال همچنین دفتر غزل امیرحسین الهیاری جوان و ۳۱ ساله نیز با نام «پریخوانی» از سوی نشر قطره منتشر شده که من این کتاب را به مخاطبان پیشنهاد میکنم. این دفتر شامل ۳۵۰ غزل است. با خواندن شعرهای او گویی منزوی جوانی متولد شده است و متأسفم که هنوز کسی این شاعر جوان و پزشک را نشناخته است. به گمانم الهیاری با این سن کمش آینده روشنی در غزل و شعر کلاسیک معاصر دارد.
شاعر مجموعه شعر «گنجشکها و کلاغها» یادآور شد: برخیها معتقدند که غزل در دوران معاصر از یاد رفته و مرده است اما این شاعر جوان با سرودههایش ثابت کرده است که غزل زنده است و میتواند بهتر از دیروز با مخاطب ارتباط برقرار کند.
این شاعر و مترجم توضیح داد: من این روزها کمتر از خانه بیرون میروم و بیشتر مشغول انجام دادن کارهایم هستم. اگر هم کتابی بخوانم بیشتر آثار کلاسیک را مرور میکنم؛ اما سرودههای الهیاری مرا متحول کرده است. رباعی انواع مختلف دارد از جمله رباعی فلسفی، عرفانی، عشقی و انقلابی اجتماعی. رباعیهای این شاعر جوان حماسی و فضای شعری او مانند شعرهای مولوی است.
اوجی اضافه کرد: در روزگاری که عدهای برای شعر خود تبلیغ میکنند الهیاری بدون حاشیه و جار و جنجال و هیاهو شعر میگوید. در یکی از رباعیهای کتاب «حرف دیگر» که انتشارات پیوند نو منتشر کرده است می خوانیم:
«قونیه به شور جستوجو افتاده
شب در پس پرده ای فروافتاده
میچرخم و میچرخم و میچرخم و چرخ
امشب قمر از شمس فرو افتاده .»
و در شعری دیگر:
«من نان به تنور کهکشان میکوبم
بر گرده باد بادبان میکوبم
من ماه بلند این شب کوتاهم
من مشت ز پشت آسمان میکوبم»
اوجی افزود: تا عشق در جهان هست تغزل و غزل نیز وجود دارد، حالا این تغزل چه در شعر نیمایی باشد چه در شعر سپید و چه کلاسیک. در یکی از غزلهای دفتر «پریخوانی» می خوانیم:
«نه خستهام ز خراسان آفتابفروش!
نه دل گرفتهام از قمصر گلابفروش
نه نان سفره تبریز نه نمکگیرم
نه هیچ تشنه مازندران آب فروش
که سر سپرده انگور شاهرود شدم
به حکم چشم تو ای دختر شراب فروش
چنین که مست و خراب از تو شد به جای شراب
بگو تو را چه دهد شاعر کتابفروش!
مرا بمست و بخوابان به پاس آن همه سال
که خواب میخرم از کولیان خوابفروش»
شاعر «دفتر گمشده» اضافه کرد: غزلهای این کتاب ملمع است و الهیاری به چهار زبان تسلط دارد. او غزل فارسی عربی، فارسی ترکی و فارسی انگلیسی دارد و عین عبارتهای خارجی در شعرهای او وجود دارد.