و اما این روزها…

نمی دانم این روز ها چه دردی هست در ذهن که مدام با خود تکرار می کند این دو بیت اخوان ثالث را :

 

حزب “ایران نوین” و “حزب مردم” نامِشان!

پس نیازی هم به سوم حزب و چارم نیست، هست؟!

حزب مردم  نیست والله حزب ایران  نوین!!

حزب ایران نوین  هم  حزب مردم نیست، هست؟؟!

این بار هم…

این بار هم  ستاره  پرستیدند

جای  خدا  مناره پرستیدند
وقتی که حرف تازه ، غریب افتاد

تشبیه و استعاره پرستیدند
موسی بیا که گاو پرستانت

گوساله را دوباره پرستیدند
تنها به یک نگاه … رها کردند

تنها به یک اشاره…پرستیدند
هستند اندکی که تو را جای_

_مردانِ مردواره! پرستیدند

 

مردان عاشقی که خداشان را

با کفش های پاره پرستیدند

 

از کتاب “عقاب قله یوشان”
چاپ اول ۱۳۸۴ و چاپ دوم ۱۳۹۱

به یاد همایون خرم…

شب ، آینه دارِ مستی مستوری

می رفت به مهمانیِ ظلمت   نوری

آن گاه به آن پرده ی خاموش رسید

آن گاه دگر نداشت در سر  شوری

 

ایستاده به ترتیب : شادروان بهزاد رضوی، شادروان همایون خرم ، امیرحسین الهیاری، افشین امام

مراسم شب هفت حسین منزوی_تهران_ دانشگاه شهید بهشتی