شوربای پنتاتونیک!!!

وابستگی اقتصادی ، وابستگی فرهنگی می آورد  و وابستگی  فرهنگی  فاجعه است! آن هم برای ملتی که به شدت نیازمند حد اقل یک دست آویزِ پذیرفتنی است برای این که بتواند بی دغدغه ی از دست رفتن ارزش های قومی اش، خود را به عنوان یک ملت واحد  در چارچوب  مرزهای جغرافیایی  ببیند و بپذیرد. و به خاطر درک این نیاز است شاید  که متفکرین و فرهیختگان جامعه  کمابیش  مساله ی “هنر ملی” را مطرح کرده و به چالش کشیده اند.

از سوی دیگر  این مساله  که تربیت هوش و گوشِ موسیقایی ما برمیگردد به دوران کودکی مان و رابطه ی عمیق دارد با آن چه در گذشته به گوشمان خورده _ یا به خورد گوشمان داده اند!_ قضیه ی اثبات شده ای است. و همین طور است سطح سلیقه ی ما در انتخاب و درک آن آوایی که خواسته به آن گوش میسپاریم و یا در طول روز  ناخواسته  از شنیدنش ناگزیر میشویم.

با دانستن به این موارد و نیز عنایت به توانایی عجیب و غریب موسیقی در حمل و نقل بار سنگین فرهنگ ملت ها  ،  حال این سوال پیش می آید که : چیست آن چه امروز می شنویم؟

فارغ از بحث  نزول فزاینده ی کیفیت و سطح انواع موسیقی وطنی و گستردگی نباید ها و حد و مرزهای موهوم و نامعینی که هست ،  موسیقی چینی  فاجعه ای است که امروز تمام وسعت گوش موسیقایی ما را گرفته است!

کودکی که در روروئک  نشسته و با فشار یک دکمه ، هر بار آهنگی تازه با  ملودی و هارمونی چینی میشنود. همان آوایی که از گلوی تمام اسباب بازی های موجود در بازار بر می آید! چیزی شبیه زنگ اغلب تلفن ها و ملودی های بسیاری از گوشی های همراه و نیز آهنگ های انتظار و در آشپزخانه از حنجره ی ماشین های لباسشویی و ظرفشویی به علامت پایان کارشان ! و شاید در بسیاری از آسانسورها و حتی آهنگ اخطار دهنده ی دنده عقب بعضی از نیسان ها ! موسیقیِ آغاز ، میانه و پایان بسیاری از فیلم ها و سریال های رسانه ی ملی را هم به آن اضافه کنید تا فهرست فاجعه تکمیل تر شود!

بله! این گونه است که وابستگی اقتصادی و  وادادگی فرهنگی! دارند این شوربای پنتاتونیک را ناخواسته به خورد ما میدهند.

و  در شرایطی که به هزار و یک دلیل مردم هر روز دارند  موسیقی خوب را کمتر و کمتر  میشنوند ما مینشینیم و برای موسیقی ملی مان _ که نداریم! _ و موسیقی وطنی و سنتی مان که به رایگان مشغول از کف دادن ان هستیم  سوگنامه و دستورنامه مینویسیم و بعد با حذف برنامه آموزش موسیقی _ساز _ جهانی از دانشگاه ها داریم خودمان را آماده میکنیم که سهم فرهنگی مان را از موسیقی جهان بگیریم!  پس بگذار بشکنیم قلک مان را و گل و شیرینی بخریم برای استقبال  از موسیقی و فرهنگ چینی ها به فرودگاه برویم که از هر چه بگذری سخن “دوست”  خوش تر است!

یک دیدگاه دربارهٔ «شوربای پنتاتونیک!!!»

  1. امیرحسین عزیز
    سلام
    کتایهایت رسید از لطفت ممنونم. شعری که برای امام مهربانی و عشق رضای آل مرتضی سروده بودی بسیار اثرگذار و زیبا بود. این قبیل عرض ارادتها به ساحت دردانه های عالم خلقت و حائزین تفویضات الهی در اراده برای اداره کون و مکان, برایت بی اثر نخواهد بود و یقیناً رشحاتش را در زندگیت خواهی دید. مطمئنم ۷۲ رباعی برایت قرین خیر بوده است. اشعارت را برایم بفرست. شعر زیر را هم غلط گیری کنید.
    محمد مهدی اعلایی
    ۱۲/۴/۹۲
    به پرنده سوگند
    و به دریا سوگند
    و به آشفتگی عاشق رسوا سوگند
    و به دلدادگی مادر عیسی سوگند
    به مسیحا سوگند
    نام آن منشأ احساس قشنگ
    نام آن نغمه شیرین آهنگ
    نام او مریم نیست
    نام او رازقی و سنبل و آویشن نیست
    نام او نام تمام گلهاست
    نام او در همه نای و نواها پیداست
    نام او فاطمه است
    نام او خاتمه درد و بلاست
    نام او نامه سربسته ای از سوی خداست
    ۹/۴/۹۲ مشهد مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.