به سر آمدیّ و مرا چنان مَلَکِ العذابِ مجرّبا
که بگیرم از پیِ دامنت که أنا الملیکُ مقَرّبا
نفسی به سوی تو آمدم هله گو و جامه دران که من
کَشَفَ البلاءَ بمذهبک بَلَغَ السماء مـُهذّبا
نهراسم از ظلمات و ، شب چو به دشت فتنه علم زند
مهِ نقره پوش برون کشم چو مُقَنّع از چه نخشبا
…..
سه بیت ابتدای قصیده ای از من به افتخار استاد مهدوی دامغانی که توسط أدونیس شاعر معاصر سوری مورد تحسین قرار گرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.