روزگار سپری شدهء مردم سالخورده!!!

…و این دل هیچگاه از جذبه جادویی تو تهی مباد!!!!

یک چشم به” زیور” داری و یک چشم به” مارال “، دل به” گل محمد” میدهی و پشت میکنی به خنجر” بابقلی بندار”…. بعد در را میکوبند!!! منتظر “سامون” هستی…”سامونِ بدخشِ کلخچان”    

 اما در را که وا میکنی” خلیفه چالنگ” با نیش باز پشت در ایستاده که :    رد شو کنار …!!!!

این عکس در سال ۱۳۸۴ بادست لرزان ایرج زبردست گرفته شد از بنده در جوار حضرت محمود دولت آبادی…

6 دیدگاه دربارهٔ «روزگار سپری شدهء مردم سالخورده!!!»

  1. با سلام
    از شعرای زنجان هستم تز دوستان اکبر یوسفی….
    چطور میشه شما رو دید؟
    من و چند تا از دوستان شاعر میخوایم بیایم ابهر دیدنتوت… کی ابهرید؟؟؟

  2. سلام و درود فراوان بر دکتر الهیاری عزیز

    من بالاخره راه نظر گذاشتن تو سایت شمارو پیدا کردم

    و از این بابت الان کلی کیف کردم

    منتظر حضورتون هستیم که تشریف بیارید و در مورد داستان خانم شیخی برامون صحبت کنید

    البته همیشه معتقدم اون چیزهایی رو که میشه نوشت نمیشه گفت

    بی مناسبت و از صمیم قلب میگم که دوستتون دارم

    شاد باشید

  3. میهمان گرامی، من وب سایت خود را از طریق گوگل در حالی که به دنبال یک موضوع مرتبط ، وب سایت خود را به بالا، به نظر می رسد بزرگ است. من bookmarked خود آن را در Google Bookmarks من . برای شما آرزوی موفق باشید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.